پدربزرگ تصمیم می گیرد برای نوه نوه ویبراتور خود را برای سال نو فراهم کند. وی بسیار نگران است که نوه محبوبش با آن مرد در هم شکسته و شبها گریه کند. یک پدربزرگ دلسوز هدیه ای را از یک مغازه سکس خریداری کرد و آن را زیر درخت گذاشت. این دختر در لباس عروسی منتظر پدربزرگش بود و یک هدیه را دید. دختر بسته را باز کرد و بسیار شگفت زده شد و تصمیم گرفت از آن داستان سکسی عکس دار برای اهداف در نظر گرفته شده استفاده کند. روی زمین دراز کشید ، پاهایش را پهن کرد و با لرزش جدید شروع به لعنتی کرد. وقتی پدربزرگ به خانه برگشت ، نوه خود را برای این کار دید. پدربزرگ مهربان تصمیم گرفت به زیبایی کمک کند و او را کاملاً لعنتی کرد.