مطیع کانچیتا نوشیدنی برهنه دوست رفیقش را دید و تصمیم گرفت به احمق شیطانی پاداش دهد. بعد از یک ثانیه ، وسوسه ساز در حال کشیدن سنگسار دوست داشتنی ، که پایینتر از معده است ، می کشد و پس از یافتن میله ی قابل توجه در دستش ، او شروع به انجام آن می کند با قوت. سپس جادوگری از زیبایی بی نظیر چشمان خود را باز کرد و شروع به لیمونیدن کله ای از یک گیگلو برجسته کرد که از جیب او نگاه می کرد و گاه به صورت او نگاه می کرد. پس از مدتی ، دختر ناز شروع به مکیدن پرشور تخم مرغهای صاف کرد و سپس دوباره به سر خود برگشت. بعد از همه نوازش های دلیر شجاع ، یک شیرینی شدید در بیرون ظاهر شد. او با شلخته چرب مکیده ، شورت خود را جدا کرد و با بی شرمانه شروع به پاره کردن یک پیشانی سیاه با بدن جوان خود روی مبل کرد ، قصد داشت سرانجام جلوی او را در سوراخ بگیرد. داستان کیرکون